رمان ترمیم پارت 34
_ نترس، خوبم… فقط یکم میترسونمش… فقط… میخوای یکم حرصتو خالی کنی؟ از اون حرفای زنونه؟ لبخند میزند. مثل آبی روی آتش است. آرام میشوم. دست دورش میپیچم. کسی رد میشود و سلام میکند. جواب میدهد، اما رهایم نمیکند. صدای جیغهای مهنا، خیلی وقت است نمیآید. _ پاک شدیم نقل مجلس، گلیخانم… برو بالا، یکم دیگه میآم… یه شربت