رمان ترمیم پارت ۳۵
نمیگذارم ادامه دهد. _ دیوث اون بابای پفیوز و حروملقمهته، مصطفی. اون گوشتای فاسد کار تو بود؟ با اکبری؟ سکوت میکند، اگر نمیکرد، جای تعجب داشت. چقدر باید دنیا کوچک باشد؟ آدم یاد زنجیرهٔ غذایی میافتد. _ کی بهت گفت؟ اون شوهر… _ اسم شوهر منو میآری، قبلش دهنتو آب بکش. پس درسته… مصطفی آرین تویی. یعنی هر کثافتی