رمان ترمیم پارت 50
اشکهایم را پاک میکنم، کودکانم به امید من بیشتر نیاز دارند. اولین چیز در این اتاق صدای بوق دستگاههاست. این یعنی همهچیز نرمال است… یعنی خوب، یعنی زنده بودن، بعد بوی الکل و مواد ضدعفونی. منهم دستم را با مایع ضدعفونی میکنم. هر آلودگی اینجا میتواند مرگ به همراه داشته باشد. گان را سفتتر میبندم. شاید میخواهم وقتکشی کنم.