رمان آفرودیت و شیطان پارت 4
در حال بازی با ژتون پوکر قرمز در دستش بود یک بار به پشت دستش هدایتش می کرد و یک بار هم به کف دستش آنقدر این کار را سریع انجام می داد که حتی وقتی خودش هم لحظه ای به دستش خیره می شد ، گیج می شد . شاید به خاطر همین بود که به رو به رو