18 اردیبهشت 1399 - رمان دونی

روز: 18 اردیبهشت 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان خان زاده جلد دوم پارت 9

رمان خان زاده جلد دوم پارت 9

  برای اون زن شال و روسری و ساعت و لوازم ارایشی گرفتم. سایزلباساشو نمیدونستم برای همین برای اولین دیدار به همینا اکتفا کردم. مادر و دختر که خسته از خریدبه سمت خروجی پاساژ رفتیم رو به مونس گفتم عزیزم اینجا سایه اس منتظر بمون ببینم اینجا تاکسی داره یانه… سریع رفتم و و برگشتنم دو دقیقه ام طول نکشید

ادامه مطلب ...
رمان در میان آتش و خون7

رمان در میان آتش و خون پارت 7

#لئو با وجود اینکه یک هفته از آمدنم به اصطبل سلطنتی نگذشته بود، مایک به من اعتماد کرده بود و مرا برای خریدن آذوقه به دکان مخصوص خار و بار فرستاده بود. به گفته خودش از من خوشش آمده بود و دوست داشت مرا برخلاف شاگرد های دیگرش نگه دارد. بعد از آن شب، پس از دیدن آن دختر، یک

ادامه مطلب ...
رمان آفرودیت و شیطان پارت 15

رمان آفرودیت و شیطان پارت 15

فرهاد پوزخندی می زند . از جایش بلند می شود و به سمت فرامرز می رود . دستش را به سمت بانداژ چسبی شکم فرامرز می برد و فشارش می دهد که فرامرز دادی می زند _ روانی این چه کاریه دیگه ؟ فشارش نده …نمی بینی دارم می میرم از درد ؟ فرهاد سرد نگاهش می‌کند شم های قهوه

ادامه مطلب ...