30 اردیبهشت 1399 - رمان دونی

روز: 30 اردیبهشت 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان تدریس عاشقانه پارت 27

رمان تدریس عاشقانه پارت 27

بی توجه به اینکه توی تاکسیم صدامو بردم بالا _مامان چی داری میگی؟ با اجازه ی کی گذاشتی بیان؟ _دختر تو چرا عقل نداری؟تو الان یه زن مطلقه محسوب می‌شی بکارت نداری.میدونی خواستگار واسه تو چه قدر سخت پیدا میشه؟ اگرم کسی در این خونه رو بزن یا یه مرد زن داره یا زن طلاق داده با دو تا بچه…

ادامه مطلب ...

رمان آفرودیت و شیطان پارت 19

  # دیاتا چشم هایش مشکی بودند چیزی به اسم سفیدی در چشمانش وجود نداشت . یک موجود کریه بود مایع مشکی رنگی از چشمانش می ریخت او را می ترساند .صورتش سوخته بود وحشتناک بود …ناخن های بلند و سیاهی داشت .آرام نزدیکش می شد …چیزی به اسم عجله در کار است موجود نبود … در دستش یک عروسک

ادامه مطلب ...

رمان نفوذی پارت 6

  با نگاه هیزی که داشت گفت: -عه..تازه اومدم که نگاهی به سر تا پام انداخت و با همون نگاهش گفت: -بد مصب عجب هیکلی هم ساخته! -چشمتُ گرفته؟! با خنده پوزخندی بهش زدم و از کنارش رد شدم چند قدم زیادی ازش دور نشده بودم که با حرفی که زد همونجا ایستادم -چقدر میخوای؟ برا یه شب برا من

ادامه مطلب ...