رمان نفوذی پارت 8
…بهروز کمی مکث کرد و ادامه داد: پسری به اسم ارمان و دختری به اسم هانا داره… رییس بخوایید امار همدستاشم براتون در میارم؟ مسیح دستی به موهاش کشید و گفت: نه ..نیازی نیست …میتونی بری… :::::مسیح::::: من کسی نیستم که هر کسی ضربه ای بهم زد این کاروشو بدون جواب بزارم! میلاد رضایی بازی که با من شروع