11 تیر 1399 - رمان دونی

روز: 11 تیر 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان زندگی شیرین ومبهم من2

  منتظر بابا شدیم تا ماشینش رو پارک کنه. بابا ماشینش روکنار ماشین های عمو اینا پارک کرد و به سمتمون اومد. همراه با هم به طرف ساختمان دو طبقه ای که نمای سفید کار شده بود رفتیم. موقع ورود سنگ فرشه و حالت راهرو مانندی تا پله خونه داره. سمت چپ خونه یه استخر بزرگ٬ تاب سفید و آبی٬

ادامه مطلب ...

رمان نبض سرنوشت پارت2

_علاقه ای به باز کردن اتفاقات گذشته ندارم _حتی اگه باعث شه حقایقی رو بفهمید که ممکنه مسیر زندگیتون رو عوض کنه ؟ دو دل نگاش کردم که گفت: خانم کریمی فکر نمیکنم دیدن پدربزرگتون و خانواده مادریتون به ضرر شما باشه. مونده بودم چی کار کنم. حق با اون بود من که هیچوقت خانواده ای نداشتم و همیشه در

ادامه مطلب ...