رمان خان زاده جلد دوم پارت 18
دیگه حرفی نزدم و این بار اون به سمت من اومد و گفت _عزیزم این شک های که داری می کنی خوب نیست داره اذیتم میکنه. من هیچ ارتباطی با کیمیا ندارم ما داریم توی یه خونه زندگی می کنیم مجبوریم با همدیگه کنار بیایم. نمیتونیم که جنگ و دعوا داشته باشیم همش می تونیم؟ حرفی نزدم ۱۰ دقیقه