رمان آفرودیت و شیطان پارت 27
آمریکا / سان فرانسیسکو نمی دانست چند ساعت است که دارند در آین ناکجاآباد خاکی راه می روند . جرات پرسیدن را هم نداشت که چرا با ماشین نمی روند … روی نگاه کردن به نیوراد را نداشت . هنوز هم یاد ان بوسه ی ناچندان عاشقانه که می افتد ، تمام بدنش گر می گیرد و حس سرخ