25 تیر 1399 - رمان دونی

روز: 25 تیر 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان زندگی شیرین ومبهم من پارت۵

۵.۱ به نام خدا با این حرفش همه خندیدم وبه نشیمن رفتیم . اینبار منو سپهرداد وهیراد روی یک مبل نشستیم برگشتم سمت سپهردادوگفتم +-سپهرداد فکر نکن داداشمی چیزی بهت نمیگماا…….کجای هیراد بدریخته ….ببینش چقدر خوشتیپ ومشنگههه…. وبعد با دست اشاره ای به هیراد کردم . هیراد بانیش باز روکرد سمت سپهردادوگفت -خودریش . هسته اشم تف کن بیرون …روش

ادامه مطلب ...

رمان نبض سرنوشت پارت۱۶

_ اون وقت از منم اجازه گرفتی منو آوردی اینجا؟ جوابمو نداد و به طرف آشپزخونه رفت . _ با تو بودما _ قهوه میخوری؟ وقتی سکوتمو دید برگشت سمتم و گفت : حالت بد بود خب کجا میبردمت؟ پوفی کشیدم و نشستم _ قهوه نمیخوام اگه مسکن داری برام بیار نگام کشید سمت جا سیگاری. سری به تاسف تکون

ادامه مطلب ...