رمان صیغه استاد پارت 2
رو بهش گفتم میرم دنبال خونه مامان برمیگردم با خبرای خوبم برمیگردم نگران نباش… – دیر کردی! سکوت کردم ادامه داد – اما خب مسیر تو از پایین شهر تا اینجا خیلی زیاده بایدم دیر میکردی! دیگه نذاشتم مادرم حرف دیگه ای بزنه از خونه بیرون زدم آدرسی که برام فرستاده بود نگاهی انداختم مکمتر را هم به اونجاها