11 مرداد 1399 - رمان دونی

روز: 11 مرداد 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان زندگی شیرین ومبهم من پارت ۸

♥️به نام خداوند جان وخرد♥️ ۸.۱ جلوی در کتونی های آل استارم را در آوردم وبه داخل رفتم . نگاهی به خانه ای مقابلم انداختم . دکوراسیون خانه همه از مشکی وسفید استفاده شد بود. +-دخترم چمدونت رو داخل اتاقت گذاشتم. با صدای بابا به سمت اش برگشتم. با کنجکاوی نگاهی به اطرافم انداختم وخطاب به بابا گفتم +-کدوم اتاق؟!…..

ادامه مطلب ...
رمان صیغه استاد پارت 3

رمان صیغه استاد پارت 3

  انگار این آدم فکر همه چیز وکرده بود مو به مو برای هر چیزی که می گفتم هر بهانه ای که می آوردم یه جواب درست و درمون تحویل میداد با تردید پرسیدم الان داریم کجا میریم؟  این بار نگاهم کرد اما از پشت اون عینک آفتابی که روی چشماش بود _داریم میریم برای صیغه به در ماشین چسبیدم

ادامه مطلب ...
رمان عشق تعصب پارت 66

رمان عشق تعصب پارت 66

  نمیتونستم جایی برم چون پسرم واسم مهم بود ، دوست نداشتم هیچ بلایی سرش بیاد نمیدونم چقدر گذشته بود که صدای کیانوش دوباره بلند شد : _ دفعه ی دیگه خواستی همچین فکرایی کنی بهتره خوب به همه چیز فکر کنی ! خیره به چشمهاش شدم هنوز داشت حرف میزد و باعث میشد اعصاب من بشدت خورد بشه _

ادامه مطلب ...
رمان خان زاده جلد دوم پارت 22

رمان خان زاده جلد دوم پارت 22

  نیم ساعتی نگذشته بود که زنگ خونه به صدا دراومد و صدای کیمیا و شاهین توی حیاط پیچید. از روی تخت بلند شدم و نگاهی به سر و صورتم انداختم دستی به موهام کشیدم و با یه لبخند که روی صورتم به زور جا خوش کرده بود از اتاق بیرون رفتم وقتی روبروی شاهین ایستادم نگاهی به سر تا

ادامه مطلب ...

رمان نبض سرنوشت پارت۳۲

ماهان _ ماهان حواست باشه چی میگی . این همه وایستادم چی حل شد ؟ _ این همه فرار کردی چی عوض شد ؟ _ من یه دختر 15 ساله بودم که مجبور شدم کل رویاها و آرزو هامو دور بندازم و برم خونه عمویی که هیچوقت از من خوشش نیومده. از 15 سالگی با زن عموم تو کارگاه خیاطی

ادامه مطلب ...