13 مرداد 1399 - رمان دونی

روز: 13 مرداد 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان نبض سرنوشت پارت۳۴

_ مریم درست حرف بزن ببینم ، چیزی نشده پس چرا نگرانی ؟ عسل خونه تنهاست نمیتونم بیام پوفی کرد و گفت : عسل اینجاست فقط زود بیا . نزاشت چیزی بگم و قطع کرد . لعنتی وقتی عسل اونجاست یعنی… کتم رو برداشتم و تند گفتم : امیر من باید برم ، نمیدونم باز چیشده . تو هم با

ادامه مطلب ...

رمان زندگی شیرین ومبهم من پارت ۹

♥️به نام خداوندی که نزدیکتر از رگ گردن است♥️ ۹.۱ وبا هم خداحافظی کردیم . (حورا) با صدای های که از نشیمن به گوش میرسید بیدارشدم . به سمت سرویس رفتم . بعداز شستن دست هایم وصوذتم به بیرون آمدم . از اتاقم به بیرون رفتم. دخترا در آشپزخانه مشغول صبحانه خوردن بودند. با خوشحالی سلام وصبح بخیرب به دخترا

ادامه مطلب ...