رمان آفرودیت و شیطان پارت 32
آمریکا/ سان فرانسیسکو _ مطمئنی باور می کنه ؟ نیوراد کلاه هودی اش را روی سرش می گذارد و حلقه حلقه های موهای مجعدش روی پیشانی اش می ریزد. موهایش از نظر دیاتا ان لحظه واقعا نرم و لطیف به نر می رسیدند طوری که دوست داشت دست لا به لای آن خرمن شکلاتی بکند. _اینو یادت باشه ؛