رمان سکانس عاشقانه پارت 76
تا همون خط سینه ای که داره لمسش میکنه … با چشماش قورت میده منو … اندامم رو … لی میزنه : _ خواستنیه …. جیغ میزم و در نهایت یه صدای ضعیف ام ام گفتن از دهنم خارج میشه و تارخ با لذت می خنده … با دستش سرشونه م رو میگیره و کمی سمت خودش میکشه و تهش