رمان بر دل نشسته پارت ۱۱
۲۳) منی که فقط چهار روز بود که میشناختمش و بیشتر از دو سه ساعت با هم نبودیم و اینقدر دلتنگ و بیقرارش بودم، بعد از یک ماه و اتمام کار تابلوها چطور میخواستم ازش جدا بشم و برگردم به زندگی عادی خودم؟ با توجه به این حالی که از الان داشتم میدونستم که روزهای سختی پیش رومه و میترسیدم..