25 شهریور 1399 - رمان دونی

روز: 25 شهریور 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان بر دل نشسته پارت ۲۳

۶۶) پینار گفت که جوجه میخوره، منم که فقط میخواستم با مهراد و خاطره هامون بجنگم گفتم _منم جوجه میخوام لطفا تعجب مهرادو دیدم و بعدش عصبانیتش رو.. دیگه قاط زده بود، به اسین که نوشابه فانتا خواست توپید که فانتا از کجا بیارم ندارن هر چی هست بخور دیگه، دختر بیچاره ضایع شد ولی آروم گفت _باشه عزیزم فرقی

ادامه مطلب ...

رمان بر دل نشسته پارت ۲۲

۶۳) ناباورانه نگاهم کرد و گفت _میشه برای منم قهوه درست کنین؟ سرد گفتم _نه و بدون توجه بهش قهوه مو برداشتم و رفتم بیرون خونه.. در جواب سحر که گفت _نفس بیرون سرده، نرو گفتم _کاپشن پوشیدم، این منظره رو حیفه از دست بدم متوجه نگاه پیمان به خودم و بعدش به مهراد شدم و درو باز کردم و

ادامه مطلب ...