31 شهریور 1399 - رمان دونی

روز: 31 شهریور 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان صیغه استاد پارت 16

رمان صیغه استاد پارت 16

    نمی خواستم همچین کاری بکنم و از من عصبی بشه پس گفتم به خدا یهویی درو باز کردی ترسیدم فکرم جای دیگه ای بود بهم نزدیک شد درست روبروم ایستاد فکم و با سه انگشتش گرفت و گفت _فکرت کجاها بود ؟ لبم و با زبونم تر کردم و گفتم به خدا هیچ داشتم به این فکر میکردم

ادامه مطلب ...

رمان بر دل نشسته پارت ۳۱

۹۸) وقتی جریان نامزدی رو می شنید، چه میکرد.. بعد از دیشب و اونهمه نزدیکی، چطور میتونستیم از هم جدا بشیم.. با فهمیدن قضیه، چطور میتونستم توی چشماش نگاه کنم، باید قبل از اینکه بیدار میشد فرار میکردم از اونجا.. من آدمِ از بهشت رانده شده بودم.. از خونه زدم بیرون و رفتم شرکت، نگهبان از دیدنم اونموقع صبح تعجب

ادامه مطلب ...