رمان عشق تعصب پارت 71
_ پس پسرت چی میشه ؟! پوزخندی بهش زدم : _ اگه تا الان این وضعیت مزخرف رو تحملش کردم تنها یک دلیل داشته اونم پسرم بوده با چشمهای ریز شده داشت بهم نگاه میکرد چند ثانیه که گذشت گفت : _ مامانت رو چیکار میکنی قصد داره بیاد تو رو ببینه چرا پیشش نرفتی ؟ _ بعد از