21 مهر 1399 - رمان دونی

روز: 21 مهر 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان گرگها پارت ۶

۱۷) خانم کیان و منیره خیلی خوشحال بودن و همش قربون صدقه ش میرفتن.. منو هم گرفتن بین خودشون و رفتیم داخل خونه.. نگاهی به خونه کردم و با خودم فکر کردم که قراره مدتی اینجا بمونم.. یعنی میتونستم به کامیار کمک کنم؟.. چیکار باید میکردم، هیچی تو ذهنم نبود ولی میدونستم که هر کاری که از دستم بربیاد برای

ادامه مطلب ...
رمان عشق تعصب پارت 72

رمان عشق تعصب پارت 72

  _ ناراحت نیستم نیاز نیست تو خودت رو ناراحت کنی عزیزم چند دقیقه سکوت شده بود تا اینکه صداش بلند شد : _ بهار با صدایی خش دار شده گفتم : _ جان _ من دوستت دارم واسم با ارزش هستی طاقت این رو ندارم که ناراحت شده باشی _ طرلان من از دست آریا فقط دلخور هستم دلیل

ادامه مطلب ...
رمان ترمیم پارت 59

رمان ترمیم پارت 59

  – من میترسم، آقا سمیر… چرا اینجوری زل زدن؟ آرام میخندد. – خانوم، با ماشین چندصدملیونی اومدین جایی که نصف اینا پولش رو تا حالا ندیدن میخواین نگاه نکنن؟! حالا بحث غریبه بودن جای خودش و داره. این حقیقت محض است. واقعاً چه فکری کردیم که اینگونه وارد چنین جایی شدیم. کاش بهادر بود که بگوید چه کاری بهتر

ادامه مطلب ...