28 مهر 1399 - رمان دونی

روز: 28 مهر 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان گرگها پارت ۱۱

۲۹) روزها میگذشتند و من و کامیار طبق قراری که گذاشته بودیم رفتار میکردیم.. اون برای صبحانه و ناهار و شام میومد پایین و با ما می نشست دور میز.. احساس میکردم ذره ای از اون یخش باز شده و خودشم خوشش میاد که با ما غذا میخوره.. چون اکثرا بدون دیر کردن و سر موقع میومد.. ولی با من

ادامه مطلب ...
رمان صیغه استاد پارت 19

رمان صیغه استاد پارت 19

    سریع به سمت آشپزخونه رفتم براش قهوه درست کردم روی میز گذاشتم نگاهم به صورتش افتاد هنوزم عصبی و ناراحت بود یعنی چی انقدر استاد و ناراحت کرده بود؟    به خودم جرات دادم و روی مبل نشستم سرشو بالا اورد و گفت _ مگه من گفتم برو بخواب نمیخوام خواب بمونی    آب دهنم و پایین فرستادم

ادامه مطلب ...