روز: آبان ۲۲, ۱۳۹۹ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان عروسک پارت 3

رمان عروسک پارت ۳

  دلم میخواست میتونستم از اون بطری اب معدنی، من هم مثل راحله سر بکشم و زندگی خودم رو تموم کنم. دلم میخواست چشمامو ببندم و باز کنم ببینم ده سال گذشته، اصلاً کور شدم، کر شدم، فلج شدم اما دیگه پیش اینا نیستم. تو خونه خودمونم رو تخت و هیچ اثری از ادمی به اسم شهریار اصلانی نیست. اون

ادامه مطلب ...

رمان گرگها پارت ۲۰

دوستان مرسی از نظراتتون😊 با اکثریت آرا تصویب شد که هر سه روز یه پارت طولانی بزارم البته اون طولااااااانی که شما خواستین یکم مشکله ولی امیدوارم راضی بشین با اینقدرش😂 ۵۲) تا اومدن مامان و بابام یک ساعتی مونده بود.. یکم استرس داشتم بخاطر رفتار کامیار و متقابلا بخاطر رفتار مادرم با اون.. مامانم هر لحظه ممکن بود یه

ادامه مطلب ...