26 آذر 1399 - رمان دونی

روز: 26 آذر 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان صیغه استاد پارت 28

رمان صیغه استاد پارت 28

    نمی‌خواستم مادرم دلگیر کنم خوب میدونستم مادرم به خاطر آینده من قبول میکنه ازدواج من و با این آدم … این آدم یه مرده اسم و رسم دار با خانواده پولدار و مناسب بود و نی که همیشه خدا ناتوان روی تخت افتاده بود برای مادر من آنچنان اهمیتی نداشت. ماشین رو که نزدیک خونه پارک کرد پیاده

ادامه مطلب ...
رمان عروسک پارت 15

رمان عروسک پارت 15

  میترسیدم.. از اینکه فکر کنم چرا همچین کاریو کرده از دلیلی که پشت این حرکت بود! از پیشنهادی که میخواست بده و منی که نمیتونستم قبولش کنم. منی که باید طوری ردش میکردم که بتونم خودمو نجات بدم. اصلا…اصلا شهریار چه نیازی به ازدواج داشت؟؟! وقتی که من تمام و کمال در اختیارش بودم.. دستمو رها کرد و با

ادامه مطلب ...

رمان گرگها پارت ۳۰

۸۶) دوید و ازم فاصله گرفت.. شلنگو از کنار باغچه برداشتم و شیر آبو باز کردم.. دویدم دنبالش.. _الان حسابتو میرسم عکاس قلابی آبو که با فشار میومد گرفتم طرفش.. در رفت و با خنده گفت _دوربین دستمه دیوونه خیس میشه.. تنبونتو فروختی براش حیفه شلنگو گرفتم پایین و داد زدم _منیر بیا این دوربینو از دستش بگیر.. بدووو منیره

ادامه مطلب ...