رمان صیغه استاد پارت 28
نمیخواستم مادرم دلگیر کنم خوب میدونستم مادرم به خاطر آینده من قبول میکنه ازدواج من و با این آدم … این آدم یه مرده اسم و رسم دار با خانواده پولدار و مناسب بود و نی که همیشه خدا ناتوان روی تخت افتاده بود برای مادر من آنچنان اهمیتی نداشت. ماشین رو که نزدیک خونه پارک کرد پیاده