رمان عشق تعصب پارت 77
بهنام حسابی امروز باهاش وقت گذروندم خیلی زیاد در حقش کوتاهی کرده بودم اما میخواستم حالا رفتارم رو باهاش درست میکنم چون دیگه واقعا نمیتونستم اینطوری ادامه بدم فشار خیلی زیادی روی من بود _ بهار با شنیدن صداش که داشت اسمم رو صدا میزد به سمتش برگشتم و گفتم : _ جان _ من میتونم یه سئوال بپرسم