رمان عشق تعصب پارت 78
طرلان حسابی شوکه شده بود پس کاملا مشخص بود بی خبر هست از این قضیه اما بقیه میدونستند خودم این رو فهمیده بودم ، طرلان با صدایی که داشت میلرزید پرسید : _ آریا هم میدونه ؟ اشکام روی صورتم جاری شدند مگه میشد نفهمیده باشه آریا میدونست واسه همین من رو متقاعد کرد دوباره زن کیانوش بشم چون