28 دی 1399 - رمان دونی

روز: 28 دی 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان گرگها پارت ۴۳

گرگها: ۱۴۳) روزها از پی هم میگذشتند و بعد از مهمونی خونه ی ما رفت و آمد مامانم و بابام به خونه ی کامیار و رفتن ما به خونمون ادامه پیدا کرد و هفته ای یه بار یا دوبار توی خونه ی هم جمع میشدیم.. کامیار خیلی با بابام جور بود و نگار جون میگفت حس میکنم جای خالیِ پدرشو

ادامه مطلب ...
رمان عروسک پارت 28

رمان عروسک پارت 28

  بلکه فقط به خاطر اینکه فهمیده بودم اون تا چه حد میتونه پست باشه! که میتونه چه قدر بی رحم باشه و به دختری مثل من هم رحم نکنه! چیزی توی وجودم میگفت مگه شهریار چیزی ورای اینها بود؟ مگه اون راحله رو نکشته بود؟ مگه اون صاحب اون باند مخوف نبود؟ مگه اون نبود که گفته بود باید

ادامه مطلب ...