19 بهمن 1399 - رمان دونی

روز: 19 بهمن 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان سکانس عاشقانه پارت 87

رمان سکانس عاشقانه پارت 87

  _ خیر باشه … یه دونه داشتیم اونم بردی … آریا لبخند کجی میزنه و هر دو رو سمت بابا میگیره … قبل از این که آریا چیزی بگه بابا با خنده میگه : _ د نه د من خودم زن و بچه دارم ! من می خندم و آریا هم می خنده … اما میگه : _ اومدم

ادامه مطلب ...
رمان عروسک پارت 38

رمان عروسک پارت 38

  چیزی نگفتم و خودمو پایین کشیدم و سرمو روی بالشت فیکس کردم. اون هم تو فاصله کمی ازم دراز کشید و نگاهم کرد. اون نگاه، اون تب و تابی که تو نگاه بود. اون بیتابی خاصی که داشت و بی قراری ای که توی چشماش موج میزد. نگاه حریص و بی پرده اش روی تنم، همه اشون گواه از

ادامه مطلب ...

رمان گرگها پارت ۵۸

۱۹۴) انگشتری رو که کامیار برام خریده بود و توی تیمارستان بهم داده بودن رو گذاشته بودم توی اتاقش روی پاتختیش.. میخواستم هر وقت که دوباره حالش بهتر شد و موقعیتش پیش اومد خودش بهم بده.. و به روم نیاوردم که دست من بوده و دیدمش.. ولی دلم پر میکشید برای هر چه زودتر داشتن اون انگشتر، و کامل شدن

ادامه مطلب ...

رمان سکوت قلب پارت 3

  بیتا چشمانش را بسته است و هندزفری اش را در گوشش است.   خیلی خستم. تمام بدنم درد می‌کند. چند ماهی است خواب و خوراک درست و حسابی ندارم. دیشب هم که آن طور.   پیمان بدتر از من. هر کس به چشمانم نگاه کند می‌فهمد دیشب خوب نخوابیده است. احتمالا درگیر کارهای نمایشگاه بوده!   ترانه سر پایین

ادامه مطلب ...