11 اسفند 1399 - رمان دونی

روز: 11 اسفند 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان گرگها پارت ۷۳

۲۴۸) کامیار جلوی آرایشگاه من و منیرو پیاده کرد و نوک انگشتشو فرو کرد تو چال گونه م و گفت _میام دنبالت عروس رویاها خندیدم و گفتم _منتظرم بیای آقای داماد هر لحظه مون با عشق میگذشت و از هیجان و شادی لبریز بودم.. برای اولین بار مفهوم ازدواج و عروس شدن رو میفهمیدم و بار قبلی که با بهرام

ادامه مطلب ...

رمان آشوب پارت ۷

#پارت۲۷ #آشوب -باشه ،باشه .اسپریت کو … اشاره ای به کنسول کنار تخت اش میکند . علی بلند میگوید: -آشور سریع اسپری رو بده….. آشور در صدم ثانیه اسپری را به به انها می رساند . علی سریع برایش دو پاف اسپری میزند . حالش بهتر شده است سرفه هایش قطع شده است حالش که بهتر میشود هرسه اشان همدیگر

ادامه مطلب ...

رمان سکوت قلب پارت ۲۰

کلافه کنارش می‌روم. – چرا وایسادی؟ برو دنبالش. یه خریتی کردی خودت هم باید درستش کنی. – آخه… – آخه نداره. یا حرف می‌زنی یا همین طوری اوضاع می‌مونه. حق با اونه اگه الان منم جای اون بودم از دستت ناراحت می‌شدم حداقل باید بهش می‌گفتی کسی هست دوسش دارم. حالا هم کار خودته بدو! سری تکان می‌دهد و به

ادامه مطلب ...
رمان خان زاده جلد سوم پارت 9

رمان خان زاده جلد سوم پارت 9

  سیگاری از جعبه ای که کنار مبل روی میز بود بیرون آورد و روشنش کرد دودشو توی خونه پخش کرد و گفت _پس به این نتیجه رسیدی که با هام تموم کنی ؟ مطمئنی ؟ مطمئن بودم این بار مطمئن بودم واقعا خسته بودم و دیگه توان نداشتم سرمو پایین انداختم و گفتم اگر میدونستم ذره ای منو دوست

ادامه مطلب ...