دو هفته است که از نامزد شدن آن دو میگذرد. عقد و عروسی را باهم برای اخر ماه بعد گذاشته اند و در این مدت به خرید های خانه و عروسی چسبیده اند. همه چیز روی روال افتاده است. البته امیدوارم همین طور بماند…! “اَوینار” کتابم را بستم و خمیازه ای میکشم. امروز روز سختی بود. نه تنها برای