27 اسفند 1399 - رمان دونی

روز: 27 اسفند 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان سکوت قلب پارت ۳۰

سکوت‌ قلب: سری به موافقت تکان دادم که عسل به سمت پارکینگ پاساژ دوید. بازوی نفس را گرفتم که نیفتد؛ نگاهی به صورتش انداختم که داشت با نگرانی، اطراف را چک می‌کرد. خواستم چیزی بگویم تا از نگرانی اش کاسته شود، اما با دیدن نگاه هراسانش که به جایی دوخته شده بود، مسیر نگاهش را دنبال کردم که رسیدم به

ادامه مطلب ...

رمان سکوت قلب پارت ۲۹

تلفن خانه به صدا در می‌اید -بچه ها من برم تلفن داره زنگ میزنه -باشه برو ولی بعداً حتما بهم زنگ بزنا -باشه خواهر من کاری نداری؟ -نه قربانت مواظب خودت باش -پیمان از توام خدافظ -مراقب خودت باش بعد از قطع گوشی میروم و تلفن را بر میدارم -بله؟ -سلام اوینار خوبی؟ -اه سلام سارا مرسی تو خوبی؟ -عزیزمی

ادامه مطلب ...