رمان صیغه استاد پارت 49
میخواستم به خودم قبول کنم که دیشب رو خواب دیدم و واقعیت نداره ولی درد بدنم این و رد میکرد… با دردی که یهو توی سرم کشید اخی گفتم. دیشب تا جایی که میتونستم سر و صورتم و گرفتم تا ضربه ای بهش نخوره. صبحانه ای آماده کردم و بدون توجه به این که حتی گیتی خانوم صبحانه خورده