رمان صیغه استاد پارت 51
ریاحی چشمی زمزمه کرد و روی تخت درس و نوشت. از اخم هامون مشخص بود توی کارم موفق شدم و حسابی اذیتش کردم؛ ریاحی یه قسمت درس و داد؛ بعد روش و کرد سمت هامون و گفت : _ استاد اینجا مربوط به درس جلسه قبل میشه اگه موافق باشید یکی از بچه ها بیاد و این قسمت دوره بشه…