روز: خرداد ۱۳, ۱۴۰۰ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 11

رمان عشق ممنوعه استاد پارت ۱۱

    چی ؟؟ این الان داشت کجا میرفت ؟؟ این دختری که من تا امروز دیده بودم از کسی نمیترسید یعنی الان از خانواده من خجالت کشید و ترسیده ؟؟ با تعجب بلند صداش زدم و گفتم : _ کجا ؟؟ به طرفم برگشت و دستپاچه گفت : _فردا تحقیق آمادس! با این حرفش دیگه مطمعن شدم یه کاسه

ادامه مطلب ...
رمان عشق صوری پارت 11

رمان عشق صوری پارت ۱۱

    بانفرت پوزخند زدم.بهم میگفت عزیزم…خدایا این نوجود چقدر نفرت انگیز بود.درست حالا که متوجه شده بود چی به چیه من دوباره شدم عزیزش…این کارا این دودره بازی ها این رنگارنگی شخصیت اینا حال منو بد میکرد.خیلی! بی نهایت عصبی بودم.اونقدر که فکر کنم درجه حرارت من بیشتر از کوره ی آجر پزی هست! دست بهم میزد هرکسی آتیش

ادامه مطلب ...