رمان در پناه آهیر پارت ۵
برای دومین بار اومدن خونمون و اینبار به قصد شیرینی خوردن و بله برون و تعیین روز عقد بود.. وقتی آهیر گفت که میخواد با من خصوصی حرف بزنه بازم رفتیم تو اتاقم و بهم گفت که امیدوارم خوب فکر کرده باشی چون دیگه راه برگشتی نیست.. گفتم فکرامو کردم و مطمئنم، فقط چند تا چیز هست که باید در