27 خرداد 1400 - رمان دونی

روز: 27 خرداد 1400 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان در پناه آهیر پارت ۵

برای دومین بار اومدن خونمون و اینبار به قصد شیرینی خوردن و بله برون و تعیین روز عقد بود.. وقتی آهیر گفت که میخواد با من خصوصی حرف بزنه بازم رفتیم تو اتاقم و بهم گفت که امیدوارم خوب فکر کرده باشی چون دیگه راه برگشتی نیست.. گفتم فکرامو کردم و مطمئنم، فقط چند تا چیز هست که باید در

ادامه مطلب ...
رمان صیغه استاد پارت 54

رمان صیغه استاد پارت 54

  اشک هام و نمی‌تونستم کنترل کنم و صورتم خیس از اشک شده بودند. یه جورایی جنونی بهم دست داده بود تو دلم گفتم اصلا چرا زندم؟! چرا نفس می‌کشم؟! چرا وقتی اون نیست من و تو این خونه باشم؟ خدایا من این زندگی کوفتی و نمیخوام! نمیخوامش! جونم و بگیر خلاصم کن؟ چرا باید عاشق کسی باشم که نباید؟!

ادامه مطلب ...
رمان خان زاده جلد سوم پارت 21

رمان خان زاده جلد سوم پارت 21

  سرمو پایین انداختم نمی‌خواستم با اون آدم چشم تو چشم بشم در اتاق که باز شد عطر خاص شاهو کل اتاق و پر کرد نفس کشیدن تو هوایی که اونم اونجا بود قبلا برام آرزو بود لذت بخش ترین کاری بود که انجام می دادم اما الان شنیدن عطرش برام مثل هشدار زنگ خطر بود دکتر رو به شاهو

ادامه مطلب ...