5 تیر 1400 - رمان دونی

روز: 5 تیر 1400 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان در پناه آهیر پارت ۹

تا صبح به زندگی آهیر فکر کرده بودم و خوب نخوابیده بودم.. زودتر از اون بیدار شدم و برای اولین بار براش صبحونه درست کردم.. نون و پنیر گذاشتم روی میز.. چیز دیگه ای تو یخچال نبود و نمیزاشت من با پول خودم خرید کنم.. دوش گرفته بود و وقتی با موهای نمدار اومد تو آشپزخونه، با دیدن صبحانه ی

ادامه مطلب ...
رمان عشق صوری پارت 14

رمان عشق صوری پارت 14

  نگاهم خیره به بیرون بود و فکرم پی اتفاقایی که واسم افتاده بود. اونقدر از مامان ناراحت و دلگیر بودم که اصلا و ابدا دلم نمیخواست حالاحالاها به اون خونه ی لعنتی برگردم. نگاهمو از بیرون برداشتم و پرسیدم: -مزاحمت که نشدم!؟ با اون زبون تلخ و گزنده اش گفت: -حالا مثلا اگه شده باشی میخوای چیکار کنی!؟ شونه

ادامه مطلب ...