رمان در پناه آهیر پارت ۱۲
…………………………… عصر بود و آهیر برای تدریس خصوصی رفته بود خونه ی یکی از شاگرداش و منم داشتم حاضر میشدم که با نغمه و رضا برم بیرون.. مانتوم دستم بود که در زدن و من از آیفون مادر آهیر رو دیدم.. اولین بار بود که میومد و مانتومو انداختم تو اتاقم و درشو بستم.. نباید اتاق منو میدید و میفهمید