رمان در پناه آهیر پارت ۱۸
آهیر اذیت کردن افرا و سر به سر گذاشتنش، برام لذتبخش بود و از هر فرصتی استفاده میکردم تا عصبانیش کنم و مثل یه ماده ببر دندونهاشو بهم نشون بده.. مدتی بود که مثل قبل با گفتن دختر و خانم و صفات مونث عصبانی نمیشد و از کوره درنمیرفت.. مدتی بعد فهمیدم که کمی تا قسمتی دختر بودنش رو قبول