رمان پروژه عشق پارت هشت
پارت8 _ارسین ارسین:جان _میشه بریم آب بازی حوصلم سر رفته آرسین:اره بریم (بدون اینکه یادم باشه لباسم خیلی نازکه،اگ خیس بشه بدنم معلوم میشه ،بدبختانش فقط یه لباس زیر تنم بود…….سمت آب رفتیمو کفشامو کندم و روی شنا گزاشتم آرسین دنبالم اومدو از کارام تقلید کرد ….اومد سمتم،ک آب بهش پاشیدم ناگهان چنان موجی بهم پاشید که سر تا پا