روز: 5 مرداد 1400 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 19

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 19

    ابرویی بالا انداخت و زیرلب زمزمه کرد:   _کار ؟!   نگاه هراسونم رو به اطراف چرخوندم و لرزون لب زدم:   _آره کار …. مگه چیه ؟!   با خشم و دستای مشت شده کنارم زانو زد و درحالیکه چونه ام توی دستش میفشرد عصبی گفت:   _به نفعته که با من بازی نکنی وگرنه برات گرون

ادامه مطلب ...
رمان عشق صوری پارت 20

رمان عشق صوری پارت 20

  -خب…چی میخوای!؟ -شیوا پیش توئہ!؟ وقتی اینو می پرسید یعنی باز دعوا کردن.عصبی گفتم: -باز جرو بحثتون شده!؟؟ بجای اینکه جواب سوالم رو بده پرسید: -پیش توئہ !؟ -نه پیش من نیست…هرجاهست خودش شب برمیگرده! -جواب تلفن منو نمیده.چندروزه ازش خبر ندارم…بهش رنگ بزن ببین کجاست.. تا اینو گفت دچار وحشت و نگرانی شدم. چند روز خونه نرفته بعد

ادامه مطلب ...
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 92

  لبخندی زد و گفت : _ من دشمن تو نیستم شاید قبلا با همدیگه دعوا زیاد داشتیم اما الان اون شکلی نیست تو چشمهاش زل زدم و گفتم : _ میدونم شما چی دارید میگید پس نیاز نیست انقدر استرس داشته باشید نفسش رو لرزون بیرون فرستاد : _ اصلا نمیدونم چی باید بگم فقط امیدوارم همه چیز به

ادامه مطلب ...
رمان خان زاده جلد سوم پارت 24

رمان خان زاده جلد سوم پارت 24

  نیم ساعتی از برگشتن به خونه می‌گذشت که صدای گوشی من از فکر و خیال بیرون آورد با دیدن اسمش تنم لرزید اما مجبور بودم که جواب بدم تماس و وصل کردم و صدای محکمش توی گوشم نشست _حالت بهتره درد که نداری ؟ این دردهای جسمی برای من چیزی نبود درد توی قلبم بود که هر روز و

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت نه

پارت9 (بعداز خوردن شام …. همه خسته کوفته رفتیم بخوابیم همینکه وارد اتاق شدم ارسینم وارد شد….) _تو که باید اتاق پسرا باشی آرسین:میگم خانومم …الان دوست دختر دوست پسریم،حالا یه شب باهم می‌خوابیم……ببین اهورا روژین چه عاشقان… _اخه دخترا کجا بخوابن آرسین:اتاق پسرا _ها (توجه ای بهم نکرد … دست سمت راستشو زیر پام گذاشت، دست سمت چپشم زیر

ادامه مطلب ...