20 مرداد 1400 - رمان دونی

روز: 20 مرداد 1400 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان نفوذی پارت 42

چیزی نگفتم و فقط با نفرت و عصبانیت نگاهش می کردم که فکمو رها کرد و بلند شد سر پا.. هشدار آمیز انگشتشو جلو صورتم تکون داد و گفت :   -یه بار دیگه بشنوم بخاطر اون پدر… سر من داد میزنی خودم میفرستمش توی گور   فرهاد می‌شناختم و میدونستم چقدر از میلاد متنفر و میلاد دشمن خونیشه، اگر

ادامه مطلب ...

رمان نفوذی پارت 41

با حالت چهره ای آروم که محدثه بهم شک نکنه گفتم :   -میرم بیرون یه هوای تازه کنم..   محدثه دیگه سوالی نپرسید و سوئیچ ماشین شایان برداشتم و از خونه زدم بیرون.. هوا گرگ و میش بود و کم کم هوا داشت تاریک می شد.. دو دل بودم که برم یا نه؟ شاید فرهاد نقشه ای کشیده باشه؟

ادامه مطلب ...