رمان در پناه آهیر پارت ۲۹
غمی که بنظرم بخاطر جدایی از یه رفیق بود.. به من بعنوان یه رفیق و همخونه عادت کرده بود و شاید بخاطر رفتنم ناراحت میشد.. ولی اون ناراحتی جزئی، براحتی با وجود ترانه از بین میرفت و بعد از چند روز شاید منو به کل فراموش میکرد.. استارت ماشین رو که زدم بغضم ترکید و اشکهایی رو که به زور