روز: 10 شهریور 1400 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 28

  از اینکه جدیدا زود پیشم وا میداد و مقاومتش میشکست خوشم میومد چون میدونستم نسبت بهم دچار یه حس هایی شده و همین باعث شده که بیحال توی بدنم لَم بده این دختر یه طورایی برای من شبیه یه چیز کشف نشده ای بود که دوست داشتم ذره ذره وجودش رو لمس کنم و چون اولین رابطه اش با

ادامه مطلب ...

رمان نفوذی پارت 48

از کنارم گذشت و به سمت آسانسور رفت و منم پشت سرش رفتم و در حالیکه وارد آسانسور می شد گفت :   -تو فکر کن پلیسم..   داخل آسانسور رو به روش ایستادم و گفتم :   -آتوسا و سونیا رو فرستادی ایران؛ اره؟   یاشار ابرو سمت راستشو بالا انداخت و نجوا کرد :   -تو که همه

ادامه مطلب ...

رمان نفوذی پارت 47

:::میلاد:::   همراه پلیس رفتیم به عمارت فرهاد ولی کسی اونجا نبود! همه جا رو زیر و رو کردن ولی هیچ سرنخی نبود ادم های که باهاش معامله کرده بودن و میگفتن فرهاد کجا ها لونه داره، همه ادرس های که داده بودن رو رفتم ولی هیچی به هیچی.. شایان و سامان هم در به در می گشتن و دنبال

ادامه مطلب ...
رمان عشق صوری

رمان عشق صوری پارت 29

  -شهرام خواهش میکنم دوباره شروع نکن! من اونقدر ازش عصبانی بودم آمارشو درآوردم که کار کثیفش رو جبران کنم.البته با کمک تو… خوشبختانه کوتاه اومد.دیگه سعی نکرد با موچین از لابه لا و بین حرفهام سوتی هامو بیرون بکشه و تبدیلشون بکنه به آتو و باهمونها هی هوار بشه رو سر من و انگ زیرآبی رفتن و پیچوندن بهم

ادامه مطلب ...