24 شهریور 1400 - رمان دونی

روز: 24 شهریور 1400 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 35

  سرم رو کج کردم و با بهت پرسیدم : _چی ؟؟ کدوم پرونده !؟ نفسش رو با فشار بیرون فرستاد پوزخند صداداری زد و گفت : _هه .‌.‌. پرونده ای که تو در به در دنبالش بودی تا بهت بدمش چون چی ؟! دستی روی شونه ام کوبید و خشمگین ادامه داد : _چون بدجوری بخاطر اون پرونده پات

ادامه مطلب ...
رمان عشق صوری

رمان عشق صوری پارت 35

  چشم از رد انگشتای شهرام روی صورتم برداشتم و لباسهامو پوشیدم. کوله پشتیم رو روی دوشم انداختم و لباس زیبایی که انتخاب کرده بودمو روی ساعد دستم انداختم و از اتاقک پروف لباس اومدم بیرون. مونا لیرون مغازه ایستاده بود و تلفنی صحبت میکرد. از پشت شیشه نگاهش کردم.مشخص بود داره دعوا میکنه و حدسم این بود طرف پشت

ادامه مطلب ...
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 96

  طرلان بیشتر از هممون داشت اذیت میشد حقم داشت از بچه هاش دور شده بود _ طرلان با شنیدن صدام به سمتم برگشت و با صدایی که گرفته شده بود _ بله _ مطمئن باش خیلی زود برمیگردی پیششون پس اصلا خودت رو ناراحت نکن _ باشه میفهمیدم چی داره میگه اما حسابی نگران حالش شده بودم این وضعیتش

ادامه مطلب ...
رمان خان زاده جلد سوم

رمان خان زاده جلد سوم پارت 27

  _بخواب یک ماه تمام فرصت داری اینقدر بخوابی که خستگی از تنت در بره اینجا فقط باید استراحت کنی.. دراز کشیدم و چشمامو بستم اما خوابم نمیومد میترسیدم بخواب برمو شاهو بهم نزدیک بشه برای همین فقط چشمامو بسته بودم آماده هر حرکتی از طرف اون بودم با صدای دوربین گوشی چشمامو باز کردم و با ترس به شاهو

ادامه مطلب ...

رمان نفوذی پارت 55

مو به مو حرفاشو گوش می کردم و ادامه داد : -از اول بگم؟ -آره -داستان زندگی من و مسیح و خلافکار شدنمون از جای شروع شد که خونه ای فرهاد رو دشمنانش به آتیش کشوند و مهتاب توی اتیش سوخت ولی مسیح رو بابام نجات داد با ناراحتی گفتم : -فرهاد کی؟ مهتاب کی بود؟ یاشار ریلکس و جدی

ادامه مطلب ...