رمان عشق ممنوعه استاد پارت 44
لب پایینم رو به دندون گرفت و کشید که آخ بلندی گفتم و صورتم از دردش توی هم فرو رفت ولی انگار به سرش زده باشه بهم چسبید و خشن دستاش روی بر…جستگی های تنم حرکت داد عصبی تقلایی کردم و مشت محکمی به شکمش کوبیدم که برای ثانیه ای از لبهام جدا شد و باعث شد نفسی بگیرم