روز: 25 مهر 1400 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 50

    تقه ای به در اتاق زدم و حرصی صداش زدم _نازی میدونم اون تویی درو باز کن ببینم !! ولی دریغ از گفتن یه کلمه و بازم سکوت محض بود و بس !! _میخوام باهات حرف بزنم زود باش هرچی به در کوبیدم و یه جورایی التماسش کردم هیچ عکس العملی به حرفام نشون نمیداد و نادیدم میگرفت

ادامه مطلب ...