رمان عشق صوری پارت 50
-واقعا که فقط همون ژینوس پاچه گیر واسه تو مناسب! پشت به شهرام که همچنان رو لبه ی وان نشسته بود، دمپایی هارو پوشیدم و راه افتادم که از حموم بزنم بیرون… قطره های آب از موهام و ار بدنم میچکید.برام مهم نبود لخت و عریونم چون فقط میخواستم از پیشش برم و همزمان گفتم: -من فکر میکنم تو