29 مهر 1400 - رمان دونی

روز: 29 مهر 1400 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان عشق صوری

رمان عشق صوری پارت 51

  شهرام دستمالی از جعبه بیرون کشید و بعداز تمیز کردن کنج لبهای کلفت و نرمش که من حسابی با مزه و طعم و جنس نرم خوششون آشنا بودم از روی صندلی بلند شد و گفت: -بهش فکر میکنم! مامان تا دید اون بلند شده متعجب پرسید: -میخوای بری!؟ تو که چیز زیادی نخوردی!؟ دستمالو مچاله کرد و با پرت

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت 21

_مماننننن شیلا:جانممم _وای درد می‌کنه واییی باران:دراز بکش بزارم برات _نزارررر گرمه روژین :بیا کوفت کن همه همسایها فهمیدن تو پریودی (در حالیکه از درد شدید گریه میکردم چشم غره به روژین رفتم) _درد میکنههه باران:بیا گذاشتم الان آروم میشی ،اینم بخور (در حالیکه زعفران رو از دستش می‌گرفتم بهشون نگاهی انداختم) _حالا چجوری برم مهمونی شیلا:با پا باران:تموم شد،خیلی

ادامه مطلب ...