روز: آبان ۱۵, ۱۴۰۰ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت ۷۱

  لبخندی پهنی روی صورتم نشست و بلند شدم؛ سریع آب و جلوی هامون گرفتم و هامون که با صدای پام متوجه اومدنم شده بود سعی کرد بلند شه که دستم و روی تن زخمیش گذاشتم و سَر تکون دادم. – تکون نخور بگو من چی کار کنم انجامش می‌دم. – یکم اب بده بخورم دارم از تشنگی می‌‌میرم. یکم

ادامه مطلب ...
رمان عشق صوری

رمان عشق صوری پارت ۵۸

  -شهرااام. .حالا که کسی اینجا نیست نظرت راجب یه سکس داغ و خفن چیه هوووم!؟ اینو که گفت دود از کله ام بلند شد. شهرام اصلا بیخود کرد اجازه داد اون دختره اونجوری جلوش لخت بشه و بعش بچسبه… انگشتهامو اونقدر به کف دستم فشار دادم که فرو رفتن ناخنهامو تو کف دستم کاملا احساس کردم. یه پدری من

ادامه مطلب ...

رمان دختر نسبتا بد ( بهار ) پارت ۱۰

    پلکهای بهم چسبیده شده ام رو، آهسته ازهم باز کردم و به صورت مهرداد که رو به روم بود خیره شدم…. دوست داشتم لمسش کنم اما میترسیدم بیداربشه…. ساعت ده کلاس داشتم و نمیتونستم اونجوری باخیال راحت تو بغل مهرداد بخوابم. موهامو از روی چشمام کنار زدم و بعدآهسته نیم خیز شدم.   لباسهام تنم نبودن …پتورو کنار

ادامه مطلب ...

رمان دختر نسبتا بد ( بهار ) پارت ۹

    به محض اینکه پامو از خونه بیرون گذاشتم شماره ی مهرداد رو گرفتم.بوق اولو نخورده بود که صدای عصبیش تو گوشهام پیچید:     -تو کجا بودی هان!؟ چرا جواب تلفنهای منو نمیدادی بهار!؟ چرا هرچقدر زنگ میزدم رد تماس میدادی!؟ چرا آنلاین نیستی اصلا!؟     یه بند مواخذه میکرد و امون جواب دادن نمیداد.چرا چرا هاش

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت ۲۳

(از زبان شیلا) از در بیمارستان اومدم بیرون و به سمت حیاط بیمارستان پا تند کردم از دور آرمین رو دیدم که به یه درخت تکیه داده بود و حرف میزد به محض اینکه دید سمتش میرم زود تماسو قطع کرد لبخندی بهم زد و نزدیکتر رفتم بهش که رسیدم) _به‌به آقا آرمین پارسال دوست پسر امسال چغندر (قهقهه اش

ادامه مطلب ...