21 آبان 1400 - رمان دونی

روز: 21 آبان 1400 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 61

  بدون اینکه خودمو ببازم و ترسمو به روم بیارم سرمو بالا گرفتم و گفتم : _میشه بدونم کی تو رو دعوت کرده ؟؟ پوزخندی گوشه لبش نشست _من برای اومدن نیاز به دعوت نامه ندارم نگاهمو بین جمعیت رقاص چرخوندم و با تمسخر گفتم : _مهمون ناخونده رو کسی نمیخواد میدونی که !! و بدون اینکه منتظر پاسخی از

ادامه مطلب ...

رمان دختر نسبتا بد ( بهار ) پارت 21

  بلند شد.دستشو به سمتم دراز کرد تا از روی فرش بلند بشم.خصوصا که هوا نسبتا سرد بود و هردوی ما لخت و عریون! دستمو توی دستش گذاشتم و از روی فرش بلند شدم.کشیدم تو آغوش خودش و رفتیم سمت اتاق خواب. درو باز کردو گفت:     -سردته !؟   -نه خیلی!   باهم رفتیم سمت تخت خواب.اون پتورو

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت24

(به محض رسیدن به اتاق خودمو پرتاپ کردم رو تخت چیزی نگذشت که آقا ارمینمونم تشریف فرما شدن نگاهی بهم انداخت که رو تخت لم داده بودم دوتا ابروهایش بالا پرید و لبش به لبخند کشیده شد با چشمای خمار و شیطونش بهم خیره شد در اتاق بست و به سمتم اومد رو تخت نیم خیز شد و دراز کشید

ادامه مطلب ...